پیشرفت سیاست دولت اوباما نسبت به ایران

ساخت وبلاگ

iran_nuclear007_16x9

رئیس Chaffetz ، عضو رتبه Tieey و اعضای کمیته ، من از این فرصت بسیار سپاسگزارم که در مورد موضوع سیاست آمریکا در مورد جمهوری اسلامی ایران صحبت می کنم. ادعاهای مزاحم جدید پیرامون تلاش های ایران برای به دست آوردن فناوری سلاح های هسته ای و درگیری آن با تروریسم ، بر اهمیت تدوین سیاست های مؤثر برای پرداختن به کشوری که مدتهاست در صدر منافع امنیتی ایالات متحده در خاورمیانه و در سراسر جهان قرار دارد ، تأکید می کند.

در شهادت امروز ، من یک مرور مختصری از وضعیت فعلی بازی در ایران ارائه خواهم داد ، که هم به سیاست داخلی پیچیده آن و هم موقعیت آن در منطقه ای که در طی یک سال گذشته آشفتگی حماسی را تجربه کرده است ، ارائه می دهم. من اظهارات خود را بر روی سؤال اصلی شنوایی امروز متمرکز خواهم کرد - سابقه ای از دولت فعلی در پرداختن به چالش های مطرح شده توسط تهران. من با بیان یک سری اصول برای تقویت اثربخشی تلاش های آمریکایی در برخورد با ایران نتیجه می گیرم.

1. درک ایران امروز دو سال پس از اعتراضات گسترده در خیابان های تهران و سایر شهرهای ایران ، رژیم اسلامی توانسته است حتی در حالی که همسایگی آن درگیر تغییر تاریخی شده است ، قدرت خود را حفظ کند. ناآرامی هایی که در پی انتخابات انتخاباتی ریاست جمهوری در سال 2009 ایران رخ داد ، رهبری خود را به هم زد ، بیشتر جمعیت خود را بیگانه کرد و از زمان انقلاب 1979 که آن را به قدرت رساند ، شدیدترین جنبش مردمی را برای تغییر سیاسی ایجاد کرد. هرچه مشروعیت مردمی باقی بماند ، دولت انقلابی حفظ شده توسط وحشیگری در برابر معترضین مسالمت آمیز به وجود آمده است. بدهی های سیاسی داخلی رژیم با فشارهای اقتصادی قابل توجهی که توسط تحریم ها و همچنین ده ها سال سوء مدیریت ایجاد می شود ، تشدید شد. علاوه بر این ، سنت دیرینه ایران از دولت نماینده ، جمعیت بسیار تحصیل کرده و سیاسی آن ، و بحث داخلی نسبتاً پیچیده آن در مورد سؤالات اقتدار و مشروعیت باعث شد تا امیدهای تجدید شده ای که ایران در آستانه تغییر برای بهتر شدن قرار دارد.

و با این حال ، موج جنبش های مردمی برای پاسخگویی و حاکمیت خوب که کشورهای به ظاهر غیرقابل توصیف در سراسر خاورمیانه سرنگون شده است ، تقریباً کاملاً از جمهوری اسلامی ایران دور شده است. به استثنای چند اعتراض اولیه ، ایران بسیار کمی از تحولات را تجربه کرده است که در طول سال گذشته همسایگان خود را در کنار هم قرار داده است. دوام دینداری انقلابی محصول یک کمپین کارآمد توسط رژیم ایران برای جلوگیری از تجدید حیات هرگونه مخالفت چشمگیر است. رهبران جمهوری اسلامی با استفاده از تجربه شخصی خود با انقلاب ، از ارعاب ، بسیج و تلاش برای خرید مخالفان از طریق هزینه های اجتماعی استفاده کرده اند تا از تجدید حیات فعالیت های مردمی جلوگیری کنند.

حتی اگر مخالفت ایران در طول ماههای ابتدایی بهار عربی تا حد زیادی خفته باقی بماند ، اصطکاک های سیاسی درون رژیم به شدت افزایش یافته است. نارضایتی دیرینه نسبت به رئیس جمهور محمود احمدی نژاد که توسط استالوارت های سنتی رژیم انقلابی ایران منفجر شد ، در دیدگاه عمومی منفجر شد. نتیجه این درگیری تنها نقش رهبر عالی ایران ، آیت الله علی خامنه را به عنوان اقتدار مهم این کشور تقویت کرده است. بحث شدید در بین نخبگان سیاسی شکاف های جدیدی ایجاد کرده است ، اما این هنوز توانایی های رژیم را برای حفظ اقتدار در کوتاه مدت از بین نرفته است.

در مواجهه با نارضایتی عمیق مردمی و تنش های داخل نخبه در خانه ، تلاطم در سراسر منطقه تنها عزم رژیم ایران را برای ریشه کن کردن مخالفت ها و ادعای تأثیر آنها در خاورمیانه تقویت کرده است. علیرغم آسیب پذیری های آشکار آنها ، تئوکرات های دگماتیک ایران قیام های عربی را از نظر پیروزمند درک می کنند. از نقطه نظر تهران ، تغییر منطقه ای تاکنون مثبت بوده است. تعدادی از مصمم ترین مخالفان منطقه ای جمهوری اسلامی به تبعید ، زندان یا حداقل در یک دفاعی دفاعی اعزام شدند. این امر حداقل امکان دسترسی جدید در جهان عرب سنی را فراهم می کند ، و رژیم به دنبال سوءاستفاده از عدم اطمینان پایدار و کمبودهای بی اعتمادی به اهداف ایالات متحده است که فقط در زیر سطح شور و شوق منطقه ای برای تغییر قرار دارد. بهار عربی همچنین قیمت نفت را از رکود دو ساله ناشی از کند شدن اقتصادی جهانی بازگرداند و حق بیمه بی ثباتی باعث می شود درآمد ایران کافی برای عبور از هرگونه فشارهایی باشد.

مطمئناً ، محیط منطقه ای نیز بدهی های جدیدی را برای تهران ایجاد کرده است. هر چه قدرت نرم ایران بتواند در محله خود ادعا کند مطمئناً با آغوش عرب از فعالیت دموکراتیک و پاسخگویی دولت محو شده است. رهبران ایران به عنوان دیکتاتورهای قلع در معرض دید قرار گرفته اند ، و مخالفت ناخوشایند آنها از واشنگتن به مراتب توخالی تر در منطقه ای که توسط میلیون ها شهروند عادی که مایل به خطر زندگی خود در پیگیری آینده ای بهتر هستند ، توقیف شده است. یک مشکل فوری برای تهران ، خشونت در سوریه است ، تنها متحد قابل اعتماد عرب آن است. ناآرامی ها در سوریه به خطر می اندازد که قابل اعتماد ترین شریک منطقه ای جمهوری اسلامی و قابل اطمینان ترین مکانیسم آن برای استفاده مجدد از پروکسی حزب الله و حفظ دسترسی مستقیم به درام های سیاسی لوانت است. علاوه بر این ، دامنه و سرعت انحراف سوریه باید برای اعتماد به نفس رهبران ایران نسبت به توانایی های خود برای حفظ کنترل غیرقابل توصیف باشد.

درام منطقه ای آشکار همچنین اصطکاک های دیرینه بین تئوکراسی فارسی و یکی از مهمترین رقبای منطقه ای آن ، عربستان سعودی را احیا کرده است. فراتر از عناوین اخیر مبنی بر ادعای همدستی تهران در توطئه برای ترور سفیر سعودی در ایالات متحده در یک رستوران واشنگتن ، یک جنگ سرد جدید در حال فوران خلیج فارس است که پیامدهای مداوم برای منافع ایالات متحده ، امنیت منطقه ای و اقتصاد جهانی خواهد داشت. عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی تهران را به عنوان ذینفع اشتباهات و ساده لوح آمریکایی در منطقه می دانند و مصمم هستند که پیشنهاد ایران را برای هژمونی خنثی کنند. از طرف خود ، رهبران ایران به تاریکی هشدار داده اند که بازگرداندن سعودی ها و سایر کشورهای عربی فقط برای تعقیب آنها باز می گردند. هر دو پایتخت به طور فزاینده ای مسابقه را برای نفوذ به عنوان یک وجودی می دانند ، اگرچه هر دو نیز نسبت به لفاظی خود که ممکن است تمایلی به پارگی نشان داده اند ، نسبت به پارگی نشان داده اند.

در میان منطقه ای که تحت چنین تغییر حماسی قرار دارد و با چنین رقابت های مصمم روبرو می شود ، نتیجه انتقال در دو کشور عربی تأثیر تعیین کننده ای بر آینده خواهد گذاشت. اولین مصر است ، قلب سنتی جهان عرب اهل سنت ، که اخراج بعید به حسنی مبارک برای همیشه باعث تغییر در محل قدرت و ثبات در خاورمیانه شد به گونه ای که یک نسل قبل از انقلاب خود ایران رقبا می کند. اگر مصر بتواند به ضرورت های متناقض از مخمصه فعلی خود حرکت کند و تعادل عملکردی بین امنیت و دموکراسی برقرار کند ، به سمت ایجاد یک مدل جدید برای منطقه می رود-مرکز ثقل با مشروعیت داخلی کاملاً ریشه دار و تأثیر گسترده ای. دومین عرصه اصلی برای شکل دادن به آینده خاورمیانه عراق است ، جایی که سوء ظن های فرقه ای که منطقه را آلوده می کند قدرتمند است و در آنجا مداخله آمریکا میراث پیچیده ای را به جا گذاشته است. تغییر گسترده ایران در عراق یک نتیجه قابل پیش بینی و غیرقابل اجتناب از برکناری آمریکایی صدام بود. با این حال ، هیچ کس - حداقل از همه تهران ، که تاریخ تلخ او با همسایه خود محدودیت های هویت فرقه ای را تقویت می کند - نباید باور کند که آینده عراق عمدتاً در دست های ایران است.

2. ارزیابی سیاست دولت اوباما نسبت به ایران: خبر خوب

مقاومت و تداوم جمهوری اسلامی نگرانی بیشتری را در منطقه نسبت به هر زمان در دو دهه گذشته نشان می دهد ، یکی که با سیالیت در سراسر جهان عرب و معضلات مربوطه برای اعمال نفوذ آمریکا تشدید می شود. دولت اوباما می تواند ادعای قانع کننده ای برای موفقیتهای بی سابقه در برخورد با ایران داشته باشد ، اما هدف نهایی سیاست ایالات متحده - ایجاد تهدیدات ناشی از رژیم پیگیری توانایی هسته ای ، حمایت از تروریسم و سوء استفاده از شهروندان خود - به همان اندازه است که به همان اندازه استدور مثل همیشهبرای توسعه به مسیری رو به جلو که این هدف را پیش می برد ، ارزیابی رویکرد و تاکتیک های دولت فعلی ضروری است.

سیاست دولت نسبت به ایران از ابتدای شروع کار کامل شده است. رئیس جمهور باراک اوباما در طول مبارزات انتخاباتی خود در سال 2008 ، مفهوم درگیر شدن مخالفان را پذیرفت و تلاش های اولیه وی برای ایران برای نشان دادن پذیرش آمریکایی به سمت حل و فصل مذاکره از مسئله هسته ای و با گسترش طلسم شکایات دو جانبه ، به رهبری ایران طراحی شد. با این حال ، عدم وجود تلافی ایران و پاسخ شرور رژیم به ناآرامی های ژوئن 2009 ، تجدیدنظر در مورد هرگونه افزایش گسترده جدید در دولت را خاموش کرد. بعداً در همان سال ، انقباض تهران از توافقنامه مبادله سوخت آزمایشی که قرار بود به عنوان یک ژست اعتماد به نفس در مورد مسئله هسته ای خدمت کند ، صبر دولت را برای مذاکره با ایران کوتاه کرد.

پرزیدنت اوباما از همان ابتدا اعلام کرده بود که درگیری برای جلوگیری از استفاده از فرآیند برای گول زدن ، مهلت اولیه ای داده می شود و تا پایان سال اول ریاست جمهوری اوباما ، سیاست ایالات متحده در قبال ایران به زمین های آشنا اقتصادی بازگردد. تحریم ها. به این ترتیب ، رویکردی که در ابتدا در نظر گرفته شده بود تا در اولویت قرار گیرد ، به سرعت جای خود را به شما داد که قوی ترین و چند جانبه ترین فشار فشار به ایران را در بیش از سه دهه بسیج کرده است.

کتابهای مرتبط

تاریخ خمش

اجتناب از آرماگدون

Book cover: The Road to War

راه جنگ

لازم به ذکر است که این تحول در رویکرد ایالات متحده به ایران غیر معمول نیست. به عنوان مثال ، قوس دولت قبلی را در نظر بگیرید ، که از دیپلماسی مستقیم بی سابقه به انزوا مطلق منتقل شده و سپس بخشی از راه بازگشت دوباره به دیپلماسی در طی هشت سال است. یک تکامل مشابه در طول دولت کلینتون و در واقع در شرایط هر رئیس جمهور آمریکایی ، از هر دو حزب ، از سال 1979 رخ داد. سفارت آمریكا و كاركنان آن ، هنگامی كه تیم بحران دولت كارتر یك استراتژی دو مسیر را آغاز كرد و شامل فشار و مشوقهای مذاکره نیز شد. از آن زمان به بعد ، هر رئیس جمهور آمریكا به تنظیم دقیق اعتراض كرده است ، اما منطق اصلی باینری سیاست آمریكا نسبت به ایران به همین صورت باقی مانده است.

دولت اوباما در آغوش فشار و تلاش برای ایجاد رژیم قوی تحریم های اقتصادی بر ایران ، بر اساس بنیادی که توسط دولت بوش تأسیس شده است ، ساخته شده است. این شامل چندین مؤلفه ، از جمله استفاده از حقوقی اجرایی برای تعیین نهادهای ایرانی برای ارتباط خود با ترور ، تحت اقدامات اتخاذ شده پس از حملات 11 سپتامبر و همچنین افزایش تحریم های ضد گسترش است. این محدودیت های غیرمعمول دور از دسترس به طور مؤثر مانع از بانک های خارجی با منافع ایالات متحده یا حضور در تجارت با موسسات تعیین شده در ایران شد. در حالی که تحریم های فرازمینی در گذشته مخالفت های اروپایی را برانگیخته بود ، این اقدامات از جامعه دیپلماتیک یا مالی کمی آشکار دریافت می کرد. میزان تعجب آور انطباق نشان دهنده ترکیبی از دیپلماسی مؤثر در ایالات متحده با متحدین ، روحیه بین المللی شکاکتر نسبت به تهران و عدم اطمینان از اقدامات است که ظاهراً صرفاً نهادهای ایران را هدف قرار می دهد بلکه محدودیت هایی را برای هر یک از شرکای تجاری خارجی خود تحمیل می کند.

این اقدامات با یک کمپین هماهنگ همراه بود ، که در درجه اول روی بنگاه های مالی در اروپا و خلیج فارس متمرکز بود ، با هدف برجسته کردن هر دو موانع قانونی فزاینده و همچنین خطرات شهرت سرمایه گذاری در ایران. نتیجه چشمگیر بود. واشنگتن پس از گذشت بیش از دو دهه تلاش برای آوردن سایر نقاط جهان با تلاش های آمریکایی برای منزوی کردن و فشار دادن ایران ، به راه اندازی موجی از واگذاری از ایران صرفاً با سرمایه گذاری در نقش منحصر به فرد سیستم مالی ایالات متحده برای بزرگنمایی تأثیر ، کمک کرد. محدودیت های ایالات متحده. اقدامات فدرال ایالات متحده با گسترش اقدامات سطح ایالتی تکمیل شد ، که تأثیر تجمعی آن تقویت محرک ها برای هر بنگاه با منافع آمریکایی برای مقابله با همتایان ایرانی بود.

سوزان مالونی

معاون رئیس جمهور و مدیر - سیاست خارجی

سنگ تراش در رویکرد بوش به ایران مطمئناً تلاش طولانی و دشوار آن برای آوردن پرونده هسته ای ایران در شورای امنیت سازمان ملل بود. دستیابی به این هدف در نهایت دولت را ملزم به معکوس کردن امتناع قبلی خود از مذاکره با تهران و همچنین آرامش از موضع خود در مورد فعالیت های هسته ای ایران آینده می کند. این امتیازات به واشنگتن سه نفر از قطعنامه های تحریم های UNSC پی در پی که شروع به تفکیک اجماع بین المللی در مورد مجازات کردن ایران و نهادهای خاص در مورد مسئله هسته ای کرد ، برنده شد.

با وجود برخی از تفاوت های سبک ، دولت اوباما چارچوب سیاست دوم بوش را برای ایران حفظ کرده است. تعیین افراد و نهادهای ایرانی تحت اساسنامه ضد گسترش و ضد تروریسم ابزاری قدرتمند برای ایجاد اثرات موج دار در سراسر چشم انداز جهانی روابط تجاری کشور است. با این حال ، فراتر از این مراحل ، رئیس جمهور اوباما در صدد تقویت قدرت اقناعی سیاست ایالات متحده است - ادغام بیش از حد اولیه به سمت تهران به عنوان ابزاری برای نشان دادن جدی بودن آمادگی آمریكا ، ایجاد سازش های اساسی در مورد موضوعات در معرض خطر با روسیه برای جلب مسكویک رابطه همکاری بیشتر در مورد ایران ، و سرمایه گذاری در مذاکره طولانی در مورد آخرین قطعنامه (و احتمالاً آخرین) سازمان ملل متحد در مورد ایران ، قطعنامه شورای امنیت 1929 ، به طوری که این امر به عنوان بستری برای اقدامات اضافی توسط کشورهای انفرادی و همچنین اروپایی باشداتحاد. اتصال. مزایای این هم افزایی را نمی توان دست کم گرفت ، و از بسیاری جهات آن تحریم های یک جانبه متعاقب آن به مراتب قابل توجه تر از خود اندازه گیری سازمان ملل است. واشنگتن اقدامات دیگری را برای تشویق همکاری بین "کشورهای همفکر" در اروپا و آسیا انجام داد ، به ویژه با استفاده از سیاست تحریم ها برای برجسته کردن نقض حقوق بشر در ایران و محدود کردن دسترسی دولت به فناوری مورد استفاده برای کنترل جریان آزاد اطلاعات.

اقدامات جدید قابل توجه شامل قانون جامع تحریم ها و واگذاری ایران در ژوئیه 2010 (CISADA) است که شامل نجات معافیت قبلی خاویار ، فرش و پسته از تحریم های ایالات متحده ، و همچنین مجموعه جدیدی از اقدامات فرازمینی از جمله محدودیت در فروش تصفیه شده است. محصولات نفتی به تهران. تا حدودی به دلیل اینکه سیسادا خیلی سریع روی پاشنه قطعنامه سازمان ملل به تصویب رسید ، به ویژه از روس ها ناراحت بود که واشنگتن از وظیفه خود فراتر رفت. با این وجود ، اقدامات یک جانبه آمریکا باعث ایجاد تنش های داخل قطبی یا نقص از همکاری کلی با کمپین فشار دادن تهران از قدرت های بین المللی نمی شود.

لازم به ذکر است که دستاورد یک رژیم تحریم چند جانبه واقعاً قوی هیچ شاهکار کوچکی نیست. تداوم تحریم ها به عنوان ابزاری برای سیاست آمریکا در قبال تهران ، تحت الشعاع قرار گرفته است که جامعه بین المللی به ندرت در صورت اتخاذ تاکتیک های مشابه نسبت به جمهوری اسلامی ، به ندرت انجام می شود. با شروع توقیف سفارت آمریكا 32 سال پیش در این ماه ، رژیم انقلابی ایران سابقه طولانی از جرائم و رفتارهای تحریک آمیز را ایجاد كرده است. و در طول آن زمان ، هیچ سرمایه ای غیر از واشنگتن ثابت نکرد که مایل باشد منافع اقتصادی خود را با توجه به ایران به هر روشی معنادار به خطر بیندازد. تقریباً در هر سه دهه گذشته ، تحریم ایران عمدتاً کار تنهایی دولت ایالات متحده بوده است.

با توجه به آن تاریخ ، مونتاژ ائتلاف گسترده متعهد به مجازات های واقعی علیه تهران-از جمله ممنوعیت جهانی فروش سلاح های معمولی ، خروج اروپایی از سرمایه گذاری در بخش انرژی ایران و محدودیت های گسترده در برخورد با بانک های ایرنی ها ، از جملهاقدامات دیگر - باید عینی به عنوان یک دستاورد تاریخی درک شود. این نشان دهنده سرمایه گذاری عمیق در دیپلماسی است ، اما به هیچ وجه توسط دولت اوباما در تغییر پارامترهای همکاری بین المللی در ایران. تمایل بین المللی جدید برای تصویب محدودیت های متعاقب آن در برابر ایران نیز به سمت تعمیق ناامیدی در برابر دفع هسته ای ایران و همچنین سخت شدن پس از سال 2009 انتظارات اروپایی از اعتدال داخلی در ایران اشاره دارد. این چشم انداز همچنین از یک رهبری چینی مصمم به جلوگیری از نقض با واشنگتن بر روی ایران ، و موفقیت دولت بوش و اوباما در گسترش محدودیت های یک طرفه آمریکا بدون بیگانه کردن متحدین کلیدی با تمرکز بر مکانیسم های مالی نسبتاً مات و تعیین های هدفمند بهره مند شد. از بخش بانکی

عواقب رژیم تحریم های تیز شده را می توان در سراسر هیئت مدیره در ایران مشاهده کرد. تحریم ها و کنترل صادرات نقش مهمی اما مهمی در کندی توانایی ایران برای به دست آوردن فناوری مورد نیاز برای برنامه هسته ای پیشرفته خود داشته است. در مجموع ، تحریم های دولتی چند جانبه و انفرادی به اقتصاد ایران عوارض زیادی به خود گرفته است - رانندگی صدها سرمایه گذار خارجی از بازار ایران ، برانگیختگی بحران های دوره ای برای ارز ایران ، و افزایش چشمگیر هزینه و ناراحتی انجام تجارت با یا یا انجام کاردر ایران. تجارت با شرکای تجاری سنتی رژیم در اروپا به طرز فجیعی کاهش یافته است ، و تحریم ها تهران را وادار کرده است تا بانک های خود را دوباره به دست آورد و به دنبال مکانیسم های خلاقانه - از جمله ابزارهای بارز - برای افزایش نسبت های مورد نیاز مالی تجاری باشد. واردات هند بنزین ایران ماه ها به دلیل عدم وجود فرآیند پرداخت قانونی از نظر قانونی ، بدون پرداخت هزینه پرداخت ، در حالی که جت های ایرانی در نتیجه محدودیت های ایالات متحده در فروش محصولات نفتی تصفیه شده در اروپا پایه گذاری شده است. به استثنای چینی ها ، مهمترین شرکت های بین المللی انرژی پس از یک دهه ناامیدکننده از بازپرداخت ، از ایران خارج شده اند و توسعه انرژی ایران بسیار عقب مانده از اهداف اعلام شده خود است ، که این امر تأثیر منفی بر گزینه های تولید و صادرات آن خواهد گذاشت. طیف گسترده ای از سیاستمداران ایرانی به طور علنی از مشکلات روزافزون ناشی از محدودیت ها ، از جمله آیت الله خامنه ، اذعان کرده اند.

با این حال ، تحریم ها تنها مکانیسم سیاست ایالات متحده نیستند. دولت تحریم های اقتصادی را با سایر اشکال فشار در نظر گرفته شده برای تغییر حساب تصمیم گیری ایران ایجاد کرده است. طیف گسترده ای از تاکتیک های پنهانی برای پیشبرد توسعه هسته ای ایران به واشنگتن و/یا متحدین آن از جمله ویروس رایانه استاکسنت نسبت داده شده است. با همکاری با شرکای اروپا و آسیا ، واشنگتن در اطمینان از اینکه نگرانی های عمیق در مورد سیاست های داخلی ایران در میان توجه بین المللی به موضوع هسته ای ، از طریق تلاش های موفقیت آمیز برای ایجاد یک گزارش ویژه سازمان ملل برای ایجاد یک گزارشگر ویژه سازمان ملل ، به موفقیت کمی دست یافته استحقوق بشر در ایران و سایر اقدامات در بدنهای چند جانبه. حتی با تشدید فشار بر رژیم ، دولت به دنبال ابزارهای جدیدی برای دستیابی به ایرانیان عادی ، ایجاد اولین سخنگوی زبان فارسی برای وزارت امور خارجه ، اجرای برنامه ها برای گسترش دسترسی ایرانیان به اطلاعات و فناوری و فراهم کردن امکانات جدید است. ویزاهای چند ورودی را برای ایرانیان جوان که در ایالات متحده تحصیل می کنند ، بدست آورید. در نتیجه همه این تلاش ها و شواهد ملموس از تأثیر در ایران ، برای اولین بار از زمان آغاز سال 1979 از دینداری انقلابی ، احساس حرکت واقعی و انسجام در بین جامعه بین المللی شروع به انسجام پیرامون تهدیدی است که توسط تهران ایجاد شده استبشر

3. ارزیابی سیاست دولت اوباما در قبال ایران: خبر بد با وجود این نتیجه چشمگیر دستاوردها ، هدف اصلی این تلاش ها همچنان از سیاست گذاران ایالات متحده و متحدین آنها جلوگیری می کند. حتی سخت ترین تحریم ها در تاریخ پس از انقلاب ایران نتوانست تأثیر سریع بر خطرناک ترین سیاستهای ایران داشته باشد ، به ویژه پیگیری آن از توانایی های هسته ای که اعتراضات دولت آن را به هدف غیرنظامی و همچنین تلاش های آن برای تضعیف منافع آمریکایی و براندازی دموکراتیک اعتقاد داردحرکات در داخل و خارج از کشور. تحریم ها هزینه های سنگین مالی و سیاسی را به جمهوری اسلامی تحمیل کرده است ، اما آنها رهبران ایران را متقاعد نکرده اند که با کنار گذاشتن جاه طلبی های هسته ای خود ، کنار گذاشتن سیاست های بی پروا دیگر ، یا حتی باز کردن گفتگوی جدی با واشنگتن ، منافع آنها بهتر می شود. این تابعی از تحول سیاسی پیچیده در ایران در طی یک دهه گذشته است ، توانایی های خوب رژیم برای فرار و عایق کاری خود در برابر تحریم ها و البته تغییرات مهم که منطقه وسیع تری را فرا گرفته است.

از نظر تاریخی ، رهبران ایران تمایل دارند حداقل به طور بلافاصله اهمیت تحریم ها را رد کنند و آنها ظرفیت این کشور را برای مقاومت در برابر فشار اقتصادی خارجی ، به ویژه اقدامات تحمیل شده توسط ایران توسط واشنگتن جشن گرفته اند. در پی فوری انقلاب ، این اخلاق از نظر فلسفی با تلاش رهبری انقلابی برای استقلال و دوگانگی آن در مورد سرمایه داری و درگیری های بین المللی سازگار بود. پارگی روابط مالی ایران با ایالات متحده و ممنوعیت صادرات تجهیزات نظامی به ایران ، تهران را برای سرمایه گذاری در ظرفیت داخلی خود ، به ویژه بخش امنیتی ، تحریک کرد.

با گذشت زمان ، تحریم ها در روایت ایدئولوژیک رژیم ادغام شده اند. مانند جنگ با عراق در دهه 1980 ، فشار اقتصادی نشان دهنده مؤلفه دیگری از توطئه بین المللی برای تضعیف انقلاب اسلامی ، نقشه ای است که توسط رهبران خردمند و صالح ایران ، که با تقویت توانایی های بومی خود از تحریم ها به نفع کشور استفاده کرده اند ، خنثی شده است. و حاکمیتاز این نظر ، هاردلین ها ممکن است صرفاً زنده ماندن از تحریم های جدید - حتی با قیمت قابل توجهی - را به عنوان پیروزی درک کنند و آن را به عنوان پایه خود به تصویر می کشند. این مراکز به دلیل تحول تاریخی که ایران در طی دو دهه گذشته تحت آن قرار گرفته است ، مضاعف است. در سن و سال نسل جنگ ایران ، گروهی را توانمند کرده است که اولین دهه انقلابی رژیم را عاشقانه می کند و تجربه مبارزات انفرادی برای شکست صدام حسین در برابر شانس های قریب به اتفاق. آنها عمیقاً به جامعه بین المللی مشکوک هستند و همچنان متقاعد شده اند که واشنگتن به تحقیر ایران خم شده است. آنها مزیت استراتژیک نسبت به رشد اقتصادی را در اولویت قرار داده اند و با این تصور که شرق می تواند بیش از آنکه فرصت های مادی را که در نتیجه عزیمت شرکت های غربی از دست می رود ، جبران کند. در نتیجه ، تهران نسبت به همیشه به منطق هزینه و فایده تحریم ها ، به ویژه تا آنجا که در کاربرد محدود هستند ، کمتر پذیرایی می کنند.

فراتر از لفاظی های پر پیچ و خم ، سابقه تاریخی دلیل بسیار محدودی برای خوش بینی در مورد اثربخشی فشارهای اقتصادی در تعدیل سیاست های خارجی ایران ارائه می دهد. از زمان انقلاب ، ایران چندین قسمت از مشکلات شدید اقتصادی را تجربه کرده است ، در نتیجه قیمت های بی ثبات نفت و بحران های شدید سیاسی که پس از انقلاب و در طول جنگ با عراق به وجود آمده است. هیچ یک از این قسمت های فشار اقتصادی باعث چرخش قابل توجهی به سمت احتیاط یا سازش در رویکرد ایران به جهان نشد. در عوض ، هنگامی که رشته های کیف پول رژیم ایران را محکم تر کردند و مردم را تجمع کردند. البته زمینه سیاسی فعلی منحصر به فرد است ، اما بررسی تاریخ ایران هرگونه توهم را برطرف می کند که تهران وقتی شرایط مالی آن مشکل ساز شود ، به طور خودکار دست و پنجه نرم می کند.

علاوه بر این ، تهران تجربه طولانی در مورد تأثیرگذاری در نظر گرفته شده از فشار اقتصادی دارد. به طور قابل پیش بینی ، ساختار قدرت محافظه کارانه به آخرین والی تحریم ها با روشی چند جانبه ، از جمله مخالفت ، کاهش ، گریزی ، عایق و کمپین دیپلماسی عمومی خود خدمت کرده است. این رژیم در عایق بندی حوزه های انتخاباتی مورد نظر خود و شناسایی تأمین کنندگان جایگزین ، باهوش ، سازگار و آگاه است. ایران از طریق دیپلماسی تجارت و مرکانتیلیست ، عمداً به دنبال گسترش شبکه شرکای تجاری و تغییر مجدد الگوهای تجارت و سرمایه گذاری خود برای ممتاز کشورها با نفوذ بین المللی و علاقه مینیمالیستی به مداخلات سیاسی بوده است. رهبران ایران در جایگزینی تأمین کنندگان ممنوعه ، یافتن سرمایه داران جایگزین و جذب هزینه های اضافی به منظور کاهش تأثیر تحریم ها ، تجربه می کنند.

تهدید اقدامات جدید ، تهران را ترغیب کرده است که طی سالها اقدامات زیادی را برای کاهش آسیب پذیری آن در برابر اهرم اقتصادی خارجی انجام دهد. به طور خاص ، تهران اقدامات مختلفی را برای به حداقل رساندن مصرف بنزین و افزایش ظرفیت پالایشگاه در تلاش برای کاهش اعتماد به نفس کشور به محصولات نفتی وارداتی انجام داده و بازسازی تاریخی از یارانه های دیرینه و عمیقاً ناتوان کننده را در کالاهای مختلف مصرف کننده حیاتی آغاز کرده است.، از جمله نان و بنزین. این مراحل حداقل برای چندین سال برای تهران اولویت بیان شده است ، که به طور خاص برای کاهش تأثیر محدودیت های بین المللی در نظر گرفته شده است.

یکی دیگر از عوامل محدود کردن اثربخشی رژیم تحریم های فعلی ، واگرایی بین شرایط تحریم های سازمان ملل و اقدامات سختگیرانه تر اتخاذ شده توسط ایالات متحده ، اروپا و چندین کشور دیگر است. این نابرابری یک زمین بازی ناهموار را در بخش انرژی ایران ایجاد کرده است که بسیار مزایای چین را دارد ، که ممکن است در دراز مدت ناپایدار باشد. اقتصاد به سرعت در حال رشد چین در حال پیشی گرفتن از شرکای تجاری سنتی ایران بود ، و اکنون شرکت های اروپایی در حال حاضر از فشار برای از بین بردن فرصت هایی که رقبای چینی آنها تعویض سریع با مصونیت از مجازات را ارائه می دهند ، ناراحت هستند. تهران از این پویا سوء استفاده کرده و به دنبال گسترش روابط اقتصادی خود به روش هایی است که هرگونه چشم انداز برای اهرم های غربی را پیچیده می کند. اگر واشنگتن به دنبال استفاده از رژیم تحریم های چند جانبه به عنوان ابزاری طولانی مدت برای مهار و بازدارندگی باشد ، مشوق های "تحریم های ضرب و شتم" احتمالاً افزایش می یابد و به نوبه خود تأثیر بر ایران را صریح می دهد.

سرانجام ، علیرغم موفقیت دولت اوباما تا به امروز در انسجام رژیم تحریم های چند جانبه قوی ، علی رغم ادامه عدم رعایت ایران ، اشتهای بین المللی برای اتخاذ اقدامات جدید وجود دارد. این احتمال وجود دارد که سال 2010 نمایانگر آب زیاد برای همکاری های بین المللی در مورد تحریم ایران باشد. مسکو و پکن که قبلاً با مداخله غربی در ناتو و فصلی از بی ثباتی در خاورمیانه ، بدون هیچ گونه بی ثباتی در خاور میانه وجود ندارد. تأکید بر عدم تمایل تاریخی جامعه بین المللی برای پذیرش تحریم ها ، واگرایی در دیدگاه های خود ایران و اثربخشی فشارهای اقتصادی است. تعداد معدودی از کشورها در خارج از ایالات متحده به طور مداوم با جمهوری اسلامی به عنوان یک کشور پاریا رفتار کرده اند. در مقابل ، بازیگران مهم بین المللی مانند چین و روسیه سرمایه گذاری قابل توجهی در ایجاد یک رابطه عمیق با کشوری که توسط بسیاری از آنها به عنوان نیروگاه طبیعی منطقه مورد توجه قرار گرفته اند ، سرمایه گذاری کرده اند. و در حالی که علایق انرژی و سایر جذابیت های اقتصادی ، از جمله نقش ایران به عنوان بازار اسلحه روسیه ، یک نیروی قدرتمند را به اثبات رسانده است ، اما مقاومت بین المللی در برابر تحریم ها را صرفاً مزدور است. در مسکو ، پکن و سایر پایتخت ها ، ایران یک متحد استراتژیک در یک منطقه بحرانی جهان است و آنها می توانند رابطه خود را با این دارایی مهم به خطر بیندازند. آنها نارضایتی از حقوقی آمریکایی و بی اعتمادی به اهداف واشنگتن دارند.

دستیابی به اجماع بین المللی در مورد تحریم های سخت با دیدگاههای واگرا در مورد پیامدهای احتمالی پیچیده تر است. به طور سنتی ، واشنگتن استدلال کرده است که افزایش هزینه های سوءاستفاده ایران می تواند حساب سیاست رژیم را تغییر داده و سیاست های مشکل ساز را منصرف کند. این دیدگاه از تحریم ها به عنوان ابزاری که می تواند در یک رژیم بازخوانی تأثیر بگذارد ، به طور گسترده ای در جامعه بین المللی به اشتراک گذاشته نمی شود. به طور خاص ، مسکو و پکن بارها و بارها از نگرانی هایی که به جای ایجاد اعتدال ، تحریم ها باعث ایجاد رادیکال سازی و قصاص بیشتر ایران می شود ، یا از طریق اقدامات مستقیم علیه دولت هایی که به هرگونه تحریم یا با تسریع در فعالیت های هسته ای آنها و عقب نشینی از غیرقانونی هسته ای تحریک می شوند ، تحریک می کنند. معاهده. عدم تمایل مسکو و پکن نیز از خاطرات طولانی آنها از تجربیات کشورهای خود در مورد تحریم ها و سایر اشکال فشارهای اقتصادی غربی آگاه است.

این دوگانگی حتی در خارج از کشورهای پرچم تاریخی مانند روسیه و چین عمیق است. حتی در بسیاری از سیاست های اروپایی ، میراث سه دهه "تعامل سازنده" - رویکردی که با ترسیم رژیم به یک رابطه متقابل سودمند ، به سیاست های معتدل ایرانی تلاش می کرد - باقیمانده ناراحتی در بین برخی رهبران با تحریم ها به عنوان اصلی باقی مانده است. ابزار سیاست. علاوه بر این ، همسایگان ایران در منطقه خلیج فارس ، که دینداری شیعه را احیا می کنند و تقریباً هر نتیجه ای را به یک ایران با توانایی هسته ای ترجیح می دهند ، بر اساس ترس از قصاص ایران و نگرانی در مورد حفظ ثبات اقتصاد خود ، نسبت به ایران احتیاط می کنند. در میان عدم اطمینان جهانی حماسه.

در نهایت ، موانع تحریم های آمریکایی نشان دهنده چالش های تاکتیکی است - بدون شک ، مهم ، اما به طور دائم غیر قابل عبور است. آنچه شاید ناامید کننده تر باشد ، معضل عمیق تر با رویکرد دولت به ایران است - قطع اساسی بین هدف استراتژیک آن و هر ارزیابی واقع گرایانه از آنچه قابل دستیابی است. رویکرد "آهنگ دوگانه" هیچ بازی نهایی مناسب برای مقابله با رهبری فعلی ایران ارائه نمی دهد. هدف اصلی رویکرد ایالات متحده ، این که باعث شود جمهوری اسلامی با تمایل به برنامه هسته ای خود و سایر سیاست ها بپردازد ، تقریباً در زمینه سیاسی فعلی در تهران غیرقابل تحمل است. در شرایط داخلی و منطقه ای کنونی ، تقریباً غیرقابل تصور است که انقلابیون ایران می توانند یا سازش های تاریخی با غرب ایجاد کنند. یک رژیم ایرانی با بی اعتمادی ذاتی به غرب نمی تواند با اقداماتی که آسیب پذیری آن را تشدید می کند ، به یک فرایند مذاکره سازنده تبدیل شود. به ویژه در آب و هوای چنین تغییرات چشمگیر منطقه ای ، که فقط پارانویای تهران را افزایش داده است. هیچ کشوری که به تماشای جامعه جهانی بمباران لیبی می پردازد ، در ازای نزدیک شدن و روابط تجاری ، مزیت هسته ای خود را به دست نمی آورد.

4- گزینه های سیاست آینده سال آینده فرصتی مفید برای تجدید نظر در رویکرد آمریکایی به ایران ارائه می دهد. تشدید افزایشی رژیم تحریم ها به احتمال زیاد در تلاش ناامید کننده ایران به سمت آستانه هسته ای تجدید نظر نمی کند. بیشتر همین حرفها جواب نمی دهد ، و چسبیدن سرسختانه به چارچوب اساسی آهنگ دوگانه یا دیپلماسی هویج و چسب که به عنوان فرمول اساسی آمریکایی برای مقابله با ایران از سال 1979 خدمت کرده است ، بعید است که نتایج آشکارا مؤثرتری داشته باشد. این رویکرد با حداقل کافی است ، به این معنا که با موفقیت مانع از مشکل ساز ترین سیاست های ایران شده است بدون اینکه در واقع پیشرفت های زیادی در جهت معکوس کردن آنها یا تغییر حساب سیاسی رژیم ایجاد کند. با این حال ، این امر نمی تواند فوری ترین نگرانی های آمریکایی در مورد سیاست های ایران را با موفقیت حل کند.

در تهیه یک رویکرد آینده برای برخورد با ایران ، چند اصل اساسی وجود دارد که باید برای سیاست گذاران ایالات متحده مهم باشد. اول ، همکاری چند جانبه برای تأثیرگذاری بر خط اصلی ایران و همچنین تصمیم گیری استراتژیک آن بسیار مهم است. همانطور که در بالا توضیح داده شد ، اثربخشی تاریخی تحریم ها به دلیل محدود بودن کاربرد آنها تضعیف شده است. دولت اوباما پیشرفت قابل توجهی در جهت همکاری های بین المللی بیشتر داشته است ، اما واشنگتن با اتخاذ اقدامات غیرقانونی تر ، متحدین مهم را بیگانه می کند.

از این نظر ، ادامه سرمایه گذاری و تجارت چین با تهران مهمترین راه را برای شکل دادن به آینده ایران ارائه می دهد. پکن توسط منافع اقتصادی و همچنین یک گزارش غالباً با شکایات ایران هدایت می شود ، اما شکاف های اساسی بین دو کشور می تواند فرصت هایی را برای جامعه بین المللی فراهم کند تا همکاری در خنثی کردن جاه طلبی های هسته ای ایران را تقویت کند. با این حال ، روابط بین چین و ایران به سختی آهنی است. پکن با احتیاط در ایران حرکت کرده است و به نوبه خود ، تهران نسبت به چین دوجانبه است. واشنگتن مدتهاست که با پکن به عنوان ابعاد جانبی دیپلماسی ایران خود رفتار می کند و در عوض بر روسیه به عنوان بازیگر مهم متمرکز شده است. اما اکنون ، با افزایش نتیجه چین در چشم انداز اقتصادی ایران ، چین باید برای بررسی سیاست های ایالات متحده به مرحله مرکزی حرکت کند.

دوم ، واشنگتن باید تشخیص دهد - و باید به روشنی هم برای شرکای دیپلماتیک خود و هم برای مردم آمریکا بیان کند که این اقدامات سخت به سمت تهران مستلزم تجارت سخت برای منافع ایالات متحده خواهد بود. سیاست گذاران آمریکایی غالباً مفهوم "تحریم های فلج کننده" علیه ایران را تأیید می کنند ، اما کمتر کسی تصدیق می کند که هیچ مکانیسمی برای اعمال فشار در حال تغییر بازی بر ایران بدون تحمیل عواقب غیرقابل پیش بینی و احتمالاً ناخوشایند برای تعادل انرژی جهانی و بهبود اقتصادی در سراسر جهان وجود ندارد. به نظر می رسد که شور و شوق برای تحریم بانک مرکزی ایران از چندین واقعیت غیرقابل اجتناب چشم پوشی می کند: این که چین ، هند و سایر کشورهای گرسنه انرژی مخالف اقداماتی هستند که مانع معنی دار برای توانایی تهران در بازاریابی 2. 4 میلیون بشکه خود در روز در صادرات نفت خام ، واین که آمریکایی ها هر بار که به پمپ بنزین می روند ، اثرات چنین چیزی را احساس می کنند. در آغوش گرفتن این اقدامات به معنای ترغیب مردم آمریکا و جامعه جهانی برای پذیرش هزینه های بالقوه بالا در ارتباط با آنها است.

سوم، واشنگتن هرگز نباید به طور یکجانبه دیپلماسی را از روی میز حذف کند. همانطور که گفته ام، من عمیقاً در مورد تمایل یا ظرفیت رهبری فعلی ایران برای شرکت در مذاکرات جدی بر سر خطوط بلندپروازی های هسته ای خود یا سایر سیاست های مشکل ساز در منطقه تردید دارم. و با این حال، سه دهه گذشته به طور مداوم نشان می‌دهد که گفت‌وگوی باز در مورد موضوعات مورد علاقه ایالات متحده به طور محسوسی منافع آمریکا را ارتقا داده است. همانطور که در بالا اشاره شد، هر رئیس جمهور آمریکا از سال 1979 از ابزارهای مختلفی برای تأثیرگذاری بر تهران استفاده کرده است. این یک موضوع غیر حزبی است. هر دو دولت دموکرات و جمهوری خواه تحریم ها را تشدید کرده اند. هر دو رئیس جمهور دموکرات و جمهوری خواه به دنبال گفتگوی مستقیم با رهبران ایران بوده اند. اقداماتی که دست این دولت یا هر دولت آتی را در مقابله با چالش های ناشی از ایران می بندد، به شدت غیرمسئولانه و به صراحت معکوس است.

چهارم، استفاده از زور باید در جهان گزینه‌های سیاستی برای مقابله با هر تهدید فوری باقی بماند، اما توسل به تهدیدات به پیشبرد منافع ایالات متحده یا جامعه بین‌المللی در تضمین یک خاورمیانه صلح‌آمیز و مرفه کمک چندانی نمی‌کند. تهدیدهایی که ممکن است برای تأثیرگذاری بر محاسبات کشورهای ثالث و تقویت حمایت از فشارهای غیرنظامی بر ایران باشد، راه تاسف‌باری برای تقویت پارانویای رهبری کنونی ایران و تشویق آنها به واکنش‌های مشابه دارد. علاوه بر این، چنین فضایی برای اپوزیسیون باقی‌مانده در ایران به‌طور باورنکردنی تضعیف‌کننده است و تنها در خدمت قدرت بخشیدن به رهبری است که حتی ممکن است از حمله به عنوان وسیله‌ای برای تقویت مشروعیت و تسلط خود بر قدرت استقبال کند.

پنجم، واشنگتن باید در مورد همه امکانات برای پیشبرد تغییرات سیاسی در ایران تجدید نظر کند. حقیقت ناخوشایند این است که دولت اوباما با پاسخ کم‌اهمیت خود به ظهور یک اپوزیسیون قدرتمند بومی ایرانی در ژوئن 2009، اکثراً درست متوجه شد. استقبال نزدیک‌تر از جنبش سبز در آن زمان می‌توانست نتیجه‌ای متفاوت را تسهیل کند، و عمیقاً مشخص نیست که آیا حمایت ایالات متحده و چگونه می‌تواند هدف تغییر سیاسی در ایران را پیش ببرد.

با این حال، این که اکثر بحث‌ها پیرامون چشم‌انداز دموکراسی در ایران در ماه‌های اخیر در واشنگتن رخ داده است، بر سازمان تروریستی بی‌اعتبار، مجاهدین خلق، و مدافعان آمریکایی آنها متمرکز شده است، یک طنز است. یک قرن مبارزه ایرانیان، یک دولت نماینده و مسئول، مستلزم گفتگوی جدی است که توسط افراد و نهادها با درک مستقیم از پویایی داخلی کنونی ایران مطلع شده باشد، در مورد این سوال که اگر جامعه بین المللی می تواند برای پیشبرد آینده ای بهتر برای ایرانیان چه کاری انجام دهد..

فارکس اسلامی...
ما را در سایت فارکس اسلامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : هدایت هاشمی بازدید : 318 تاريخ : چهارشنبه 9 فروردين 1402 ساعت: 12:17